«الَّذینَ آمَنوا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللَّهِ ۖ وَالَّذینَ کَفَروا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ الطّاغوتِ فَقاتِلوا أَولِیاءَ الشَّیطانِ ۖ إِنَّ کَیدَ الشَّیطانِ کانَ ضَعیفًا» (نساء/76)
فریاد استقلال خواهی مردم ایران با الگو برداری از فرهنگ سرخ شهادت عاشورایی با شعار نه شرقی نه غربی ، 38 سال پیش پایه های لرزان استعمار و استکبار جهانی را به لرزه در آورد ؛ و این نقطه آغازی بود بر پایان ادعای واهی استکبار که خود را کدخدای جهان تصور می کردند.
از این رو یوم الله 13 آبان 58 و بویژه 8 آبان 58 روز شهادت شهید 13 ساله محمد حسین فهمیده (روز نوجوان) ، نقطه عطف عبور از ظلمات به نور در تاریخ 38 ساله انقلاب اسلامی می باشد.
لذا یوم الله 13 آبان یادآور حماسه ای است که دانش آموزان آن آموزگارانی شدند برای آیندگان که به تعبیر امام خمینی ، دانشجویان انقلاب دوم را در 13 آبان 58 با تسخیر لانه جاسوسی خلق کردند .
بیداری اسلامی یعنی حالت برانگیختگی و آگاهی در امت اسلامی که اکنون
به تحولی بزرگ در میان ملتهای این منطقه انجامیده و قیامها و انقلابهایی
را پدید آورده که هرگز در محاسبه شیاطین مسلط منطقه ای و بین المللی
نمی گنجید. (مقام معظم رهبری، اجلاس بیداری اسلامی، 26/6/1390)
وقایعی که با عنوان بیداری اسلامی در کشورهای عربی منطقه اتفاق افتاد، علاوه بر اثرات ژرف و قابل توجهی بر تحولات منطقه ای و بین المللی متاثر از این منطقه حساس جهانی، بسیاری از اصول و مفاهیم حقوق بین الملل را تحت تاثیر قرار داده است که پرداختن به هر کدام از آنها اهمیت فراوانی دارد. در جریان این اتفاقات که در اواخر سال 1389 و در طول سال 1390 در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا به وقوع پیوست، حکومتهای خودکامه و طولانی مدت حکام وابسته به غرب، یکی پس از دیگری سقوط کردند. این انقلابات مردمی اعتراضی علیه نظام های استبدادی کشورهای چون تونس، مصر، لیبی، بحرین و یمن است. شعله های این تحولات اولین بار در تونس زبانه کشید و به سایر کشورهای عربی منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا سرایت کرد.
حوادث سالهای اخیر در تونس، یمن، لیبی، مصر، اردن، بحرین و همچنین عربستان سعودی نشان از تمایل شدید ملت ها به ویژه ملل اسلامی به لزوم مشارکت در سرنوشت خود و ایجاد جامعهای مدنی بیش از پیش دارد. حرکت بیداری اسلامی که منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا از سال 1389 تا کنون با آن موجه هستند، منقطع از گذشته تاریخی آن کشورها نبوده و حرکتی دائمی و مستمر برای دستیابی و ثبات حق تعیین سرنوشت می باشد.
پیشینه اصلی حرکت های اسلامی[1] را باید در تاریخ سرزمینهای اسلامی که تحت تاثیر انواع استعمارها توسط دول غربی و بویژه دولتمردان و حاکمان مستبد آنان دانست. استعمار مادی و معنوی که همه جوانب زندگی آنها را تحت الشعاع قرار داده است. لذا در راستای همین تحولات است که ما شاهد غلبه و برتری خواست ملتهای آزاد بر خواست دولتمردان مستبد بوده و پس از سالها شاهد تکرار اعمال حق تعیین سرنوشت ، منتها «با منشاء مذهبی» در عصر حاضر هستیم (Shalabi, 2003, 41-39). به عبارتی توجه به گذشته فکری و تاریخی جهان اسلام ، برای پیدا کردن مبنا و منشا این جنبش ها خالی از لطف نمی باشد ؛ چرا که در هر جامعه ای وجود انقلاب و جنبش یا هر حرکتی را تا حد زیادی باید به موازات تاریخ و گذشته آن معنا و تحلیل کرد .